English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8114 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
career planning U طرح ریزی تهیه تخصصهای نظامی
computer managed instruction U اموزش با مدیریت کامپیوتردستورالعمل با مدیریت کامپیوتر
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
smarts U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarting U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smartest U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarter U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smarted U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
smart U buH یا متمرکز کننده شبکه که میتواند اطلاعات وضعیت را به ایستگاه مدیریت برگرداند و به مدیریت نرم افزار امکان تشخیص راه دور هر پورت را بدهد
CMOT U استفاده از پروتکلهای مدیریت شبکه CMIS , CMIP برای مدیریت دروازه ها در یک شبکه TCP / IP
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
army class manager activity U سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
conductorship U مدیریت
directorships U مدیریت
matronage U مدیریت
management U مدیریت
directorship U مدیریت
generalship U مدیریت
directorate U مدیریت
superintendence U مدیریت
leadership U مدیریت
managership U مدیریت
administratorship U مدیریت
menage U مدیریت
administrations U مدیریت
managements U مدیریت
directorates U مدیریت
stage direction U مدیریت
administration U مدیریت
financial management U مدیریت مالی
directorate U مقام مدیریت
foremanship U مدیریت سرکارگری
trust U مدیریت امانی
configuration management U مدیریت پیکربندی
directorates U مقام مدیریت
concurrency management U مدیریت همزمانی
career management U مدیریت مشاغل
personnel management U مدیریت استخدام
data management U مدیریت داده ها
demand management U مدیریت تقاضا
educational administration U مدیریت اموزشی
facilities management U مدیریت امکانات
file management U مدیریت پرونده ها
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت فایل
trusted U مدیریت امانی
trusts U مدیریت امانی
production management U مدیریت تولید
postal directory U مدیریت پست
personnel management U مدیریت پرسنلی
ownership and management U مالکیت و مدیریت
operational management U مدیریت عملیاتی
monopoly management U مدیریت انحصاری
memory management U مدیریت حافظه
materiel management U مدیریت اماد
materiel management U مدیریت اقلام
materiel cognizance U مدیریت کالاها
materials management U مدیریت مواد
managerial economics U اقتصاد مدیریت
management system U سیستم مدیریت
pyramiding U مدیریت واحد
record management U مدیریت مدارک
setup <idiom> U مدیریت داشتن
task management U مدیریت کار
system mangement U مدیریت سیستم
supply management U مدیریت عرضه
superintendency U ریاست مدیریت
superintendence U ریاست مدیریت
scientific management U مدیریت علمی
run the show U مدیریت کردن
resource management U مدیریت منبع
record management U مدیریت رکوردها
job management U مدیریت برنامه
management graphics U مدیریت گرافیک
management science U علم مدیریت
management expenses U مخارج مدیریت
task management U مدیریت وفیفه
management report U گزارش مدیریت
industrial management U مدیریت صنعتی
maladministration U سوء مدیریت
inventory management U مدیریت موجودی
interlocking directorate U مدیریت واحد
project management program U برنامه مدیریت پروژه
intendancy U مدیریت حوزه مباشرت
item manager U مدیریت اقلام تدارکاتی
server U ول مدیریت صف چاپ و چاپگرهاست
conveyancing U مدیریت از روی مهارت
project management system U سیستم مدیریت پروژه
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
file management program U برنامه مدیریت فایل
frameworks U مدیریت پایگاه داده
flow U مدیریت جریان داده
flowed U مدیریت جریان داده
wildlife management U مدیریت حیات وحش
top level management U مدیریت سطح بالا
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
flows U مدیریت جریان داده
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
spatial data management U مدیریت داده فضایی
input/output U مدیریت و کنترل میکند
framework U مدیریت پایگاه داده
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
materiel cognizance U مدیریت تشخیص کالا
data management system U سیستم مدیریت داده ها
direct U مدیریت یا سازمان دهی
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
dm U مدیریت داده هاanagement
data base management U مدیریت پایگاه داده
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
directed U مدیریت یا سازمان دهی
directs U مدیریت یا سازمان دهی
data processing management U مدیریت پردازش داده
letters of administration U سند مدیریت ترکه
database management U مدیریت پایگاه داده ها
middle level management U مدیریت سطح متوسط
lower level management U مدیریت سطح پایین
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
IAB U مهندسی و مدیریت اینترنت است
managements U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
personal information manager U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
Internet U مهندسی و مدیریت اینترنت است
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
pim U برنامه مدیریت اطلاعات شخصی
CMIS U سیستم مدیریت شبکه قدرتمند
mis U سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
mis- U سیستم اطلاعات مدیریت System anagementInformation
three U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
threes U سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
rdbms U سیستم مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
relational data menagement system U سیستم مدیریت پایگاه داده رابطهای
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
database U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
processes U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
processes U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
process U کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
process U که کاملاگ یک فرآیند را بررسی , مدیریت و مرتب می کنند
administrators U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
administrator U بخش کنترلی سیستم مدیریت پایگاه داده ها
ims U Information سیستم مدیریت اطلاعات System anagement
database U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
databases U که یک سیستم مدیریت پایگاه داده ایجاد می کنند
databases U تغییر و مدیریت و استفاده از پایگاه داده میدهد.
print U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
prints U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
NetView U معماری مدیریت شبکه توسعه یافته توسط IBM
dbase iii U بسته نرم افزاری مدیریت پایگاه داده رابطهای
printed U کامپیوتری در شبکه که مخصوص مدیریت صفهای چاپ و چاپگرهاست
dbms U Base Data سیستم مدیریت پایگاه داده System anagement
smis U for Society Systems انجمن سیستمهای مدیریت اطلاعات Information anagement
device U برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد
fetches U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
fetch U سیستم مدیریت صفحه مجازی که صفحات طبق نیاز انتخاب می شوند
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1offshoring
2procuring activity
0تجلی قرآنی در سیره مدیریتی امیرمومنان علی(ع) در حوزه وظایف مدیریت
1 tofu معنی این کلمه تو دیکشنری نیست
0environmental munificence این عبارت چه مفهومی در مدیریت استراتژیک دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com